سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
کیمیای سعادت
 
 
 
»» حجاب 1


"فلسفه ی حجاب دراسلام" 
اگر بخواهیم جوابی روشن و مفید به این سؤال بدهیم،احتیاج به مقدمه ای داریم که مختصر شناختی درباره انسان به ما بدهد.
عرض کنم:انسان،به اعتباروجود فردیش ،و به اعتبارعضوی از جامعه،دارای صفات،مشخصات و خصوصیاتی است مادی و معنوی، که تنها وقتی ممکن است،فرد درجامعه،و جامعه به واسطه افراد،به معنی واقعی زندگی انسانی و سعادت برسند،که درنظام فکری و اخلاقی واجتماعی مردم ، تمام آن صفات ، و مشخصات،وخصوصیات درنظر گرفته شده باشد،وهرکدام درحدی که لازم است، به آن توجه شود.مثلاً:یک انسان، بیشتراز حد اعتدال ، به معنویات توجه میکند، همتش معطوف میشودبه اینکه :جنبه روحانی خودش را تقویت بکند،مثل جوکی ها،انسانهای مرتاضی که در شرق داریم، که اگر درصورت زندگی فردیشان ، مقدار اشتباهشان ، مقدار ضرری که خودشان، دچارش میشوند، و جامعه نیز دچار ضررشان میشود، قابل توجه نباشد، وقتی فکر کنیم جامعه ای، همه آن مسیر را بگیرند، خوب متوجه میشویم که چطور زندگی درآن جامعه فلج میشود.یا برعکس :فردی را می بینیم که جنبه معنویات را فراموش میکند، و فقط تمام همتش راصرف مسائل مادی از غرایز اولی و غیره میکند( البته مسائل مادی، یعنی چیزهایی که احتیاجات را تعیین میکند)این موجود،الان نمونه اش را درهمه جای دنیا داریم ، مانند اکثرزمامداران وزور مندان و پولداران و فریبکاران ، و میدانیم که چه آفتی برای بشریت هستند. والبته اگر خودشان هم مقیاس درستی برای قضاوت درباره خودشان داشته باشند، میدانندگه چطور انسانیت دروجودشان کشته شده.
برای مقدمه ، فقط به این دو مثال کوچک که گفتم، اکتفا میکنم ، و به اصل مطلب برگردیم:
این حقیقت ، در طول تاریخ حیات بشری، مکررو مکرر به چشم خورده که دربعضی ازجامعه ها ،توازنی که

این متن عیناً از نوار یک بحث که مربوط به سالها قبل است پیاده شده موضوع آن ، جواب به سؤال چند خواهر تهرانی درمورد"حجاب"است. 

برای ارج نهادن به صفات و خصوصیات انسانی لازم است، فراموش شده و بهم خورده ، و درنتیجه جامعه، سیر صحیح انسانی راگم کرده،قصد ازتوازن، این است که : اصولاَ درتک تک این خصوصیات، افراط و تفریط نشود. یک صورت از توازن این است که هرکدام از این خصوصیات که برای انسان مطرح است،طغیان نکند، ارزشش به بالاتر از حدخودش نرسد.و صورت دیگرش این است که درموازنه خصوصیات باهم اشتباه نشود، و بعضی از خصوصیات انسانی، فدای بعضی دیگرازاین خصوصیات نشود، چه درفرد و چه درجامعه.
دراسلام،انسان با تمام این صفات و خصوصیات موردنظر هست. نظام پرورشی و اجتماعی اسلام، برای انسان است با درنظر گرفتن تمام این صفات و خصوصیات. ولی درنظام های دیگر ، متأسفانه نمی بینیم که تمام خصوصیات و مشخصات انسان مورد نظر قرار گرفته باشد.و راستی همانطورکه در مقدمه گفتم : گاهی بعضی از ارزشها، درآن، افراط و یا تفریط شده،

و اساساَ گاهی بعضی از این خصوصیات طغیان کرده بربعضی، و بعضی منکوب بعضی دیگرشده.
دراین مسئله خاصی هم که الان مطرح فرمودید، این مقدمه کلی که عرض کردم، صادق است. یعنی درطول تاریخ حیات بشری ، گاهی درروابط زن و مرد، اقتضا میکند، به آن اهمیت داده شده ، افراط شده. ارزشش بیش ارآن حدشده، که باید به آن داده بشود، ویاگاهی هم ، پائین تر از آن اندازه اهمیتی که دارد، گرفته شده ودرحدو خصوصیات آن تفریط شده ، مثلاً دربعضی از جوامع یا دربعضی از فلسفه ها، غرایز جنسی، شدیداً تحقیر شده،  ولی در بعضی از جامعه ها یا مکتب ها خصوصاً آنهائی که دید ماتریالیستی دارند، این غرایزجنسی، تاحد"بت" تعظیم وتجلیل شده اند.
در اسلام، همانطور که گفتم ، به دلیل اینکه تمام خصوصیات انسان، هرکدام درحدخوددرنظر گرفته میشود، موازینی برای روابط زن و مرد، برای مسائل جنسی، برای غریزه جنسی، وبرای هرچیزی که به این موضوع ارتباط دارد، درنظر گرفته شده، که درحد اعتدال ومعقول، روابط جنسی انسانها راتنظیم میکند.

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کیمایی سعادت ( پنج شنبه 89/12/5 :: ساعت 9:30 عصر )


»» حواس من..!

فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین او تعداد زیادی سرباز را مامور به دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند.
فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: ای سردار، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم، چه می کنی؟
سردار پاسخ داد: ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود.
فرمانروا پرسید: و اگر از جان همسرت در گذرم، آنگاه چه خواهی کرد؟
سردار گفت: آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد!
فرمانروا از پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد.
سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟
همسر سردار گفت: راستش را بخواهی، من به هیچ چیزی توجه نکردم. سردار با تعجب پرسید: پس حواست کجا بود؟
همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!

پ ن : گاها بیان می شود که اگر وضع اقتصادی خوبی داشتیم خوشبخت و سعادتمند بودیم ! کتمان تاثیر مادیت بر زندگی شعاری باور نکردی است ولی باور داشته باشیم خوشبخت ترین ادم ها افرادی هستند که ان چنان زندگیشان پر از معنویات و زیبای ان است که کم بودن مادیت هیچ تاثیری بر سعادت و خوشبختیشان نخواهد گذاشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » کیمایی سعادت ( یکشنبه 89/12/1 :: ساعت 10:7 عصر )

<      1   2      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

صدق ربی
اهانت به ایرانیان از سوی باستان ستاها
اثر مثبت نماز بر بدن انسان از دید علمی
تست روان شناسی
چرا سنی مسجد ندارد؟!
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 6
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 22517
» درباره من «

کیمیای سعادت

» آرشیو مطالب «
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مهر 90

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» طراح قالب «