به نام عادل ترین خالقی که بسته با روحیات مخلوقش قوانین را وضع کرده است
امروز در مورد گروه (فمینیسم) که زاده فرهنگ اروپا است به گفتگو میپردازیم امید که با گفتگو به اطلاعات و دانش یکدیگر بیش از پیش بیفزایم!
قبل از هر چیز مقام و ارزش تاریخی زن در بعضی از کشورهای اروپایی مرور می کنیم:
1- یونانی ها خصوصاً آتنی ها که قدیمی ترین ملت متمدن دنیا به شمار میرفتند زن را جزو کالاهای بی ارزش قرار داده و او را در بازارها خرید و فروش مینمودند و از او به عنوان چیز نجس و عمل شیطان نام میبردند و تمام کارها را به جز کار منزل و تربیت بچه ها برآنان حرام گردانیده بودند.
2- در امپراتوری روم باستان کنفرانس بزرگی تشکیل گردید و در مورد شان و مقام زن به بحث و بررسی پرداخت و بعداً اعلان نمود که زن موجودی است فاقد نقش انسانی لذا به همین علت از زندگی آخرت محروم هست (مانند حیوان پس از مرگ دوباره زنده نخواهد شد) و فیصله نمودند که زن نجس است بنابراین حق خوردن گوشت را ندارد و نباید بخندد و حتی حق سخن گفتن را ندارد بلکه موظف است تمام اوقات خود را به خدمت مردان و در خانه بسر برد و به خاطر اینکه زنان را سخن گفتن منع کرده باشند لب های شان را سوراخ نموده قف میزدند.
3- در انگلستان هانری هشتم دستور صادر نمود که به اساس آن مطالعه کتاب مقدس به زنان حرام خوانده شده بود. در قانون سال 1850 انگلیس زنان در سر شماری نفوس و آمار جزو جمعیت به حساب نمیآمدند و دارای حقوق شخصی نبودند حتی حق مالکیت لباس های خود را هم نداشتند و مالی را که با مشقت و رنج بدست می آوردند مال خود شان محسوب نمی شد.
4- در سال 586 میلادی کنفرانسی در یکی از ایالت های فرانسه در مورد انسان بودن زن دایر شده بود که در نتیجه چنین اعلام نمودند که (زن انسان است اما به خاطر خدمت مرد آفریده شده است.)
وضعیت و ارزش زن به همین منوال پیش می رفت تا آن که رفته رفته اروپا وارد دوره جدیدی از تاریخ خود به نام دوره رونسانس شد . و تحولی عظیم در فرهنگ و سطح فکری و ارزش های مردم اروپا به وجود آمد . حال باید مقام زن که در اروپا به عنوان نصفه انسان و نصفه حیوان شناخته می شد بسته با دیگر تغیرات تغییر می کرد . و به زن آزادی ها و ارزشی دیگر می داد تا از ظلمی که سالیان دراز بر او روا رفته بود در می آمد . بنابراین گروهی به نام "فمینیسم " شعار دفاع از حق زنان را سر دادند . اما چگونه زنی که سالها به عنوان نصف انسان نصف حیوان شناخته می شد باید او را انسان به حساب آورد و در مورد او تجدید نظر کرد برای این منظور باید او را مانند "مرد" انسان حساب می کردند و شرطی را برای خود برگزیدن با این مضمون:
1. زن انسان نیست.
2. مرد انسان است.
3. زن اگر بخواهد انسان به حساب بیاید باید مرد شود.
بنابرین شعار مساوات و برابر با مردان سر دادن تا برای زن ارزش قایل شوند؛ زن برای انسان بودنش پوشش مردانه پیدا کرد؛ فعالیتهایش فعالیتی مردانه شد ؛ و خلاصه نوع زندگی روحیه و تمام زندگیش مرد شود تا او را (آدم) به حساب آورند!!!!
و این گونه شد که زنانگی زن گرفته شد تا او را (انسان) به حساب آورند
و تعجب بیشتر اینجاست که عده ای پافشارانه سعی در گسترش فرهنگ (فمینیسم ) شدن دارند و سعی در گدایی ارزش انسان بودن!!!!
انشالله در مقوله بعد تر به چگونگی انتشار این فکر در کشورهای مسلمان پرداخته خواهد شد.
پ ن: در بالا اشاره شد که بعد از وارد شدن اروپا به دوره تاریخ جدید خود تحولات شکل گرفت نکته قابل بیان این است که راوپا بعد از آن عصر رفته رفته تغیر و تحول به خود دید اما بلافاصله ارزش زن در آن موقع تغییر نکرد بلکه تا قبل از جنگ جهانی اول ودر بعضی کشورها حتی تا بعد از جنگ جهانی دوم از خیلی از حقوق (برای مثال رای دادن و غیره ) محروم بودند